فرضیه تنوع طلبی آشفته در مردان
بعضی از مردان اقدام به تعدد زوجات مینمایند و اینان هیچگونه مشکلی در ارتباط جنسی با همسرخود ندارند. به گونهای تنوع در روابط جنسی با فرد دیگری را خواستار هستند. یعنی اینان زمانی که اقدام به همسر گزینی میکنند، مشکلی خاص با همسر خود نداشته و فقط از بعد تنوع دست به این کار میزنند.
داشتن تجربه جنسی با شریک جنسی دیگر همان اندازه برایشان لذتبخش است که خرید یک گوشی تلفن همراه جدید و یا یک ماشین جدید. این نوع تنوع طلبی برای بسیاری از مردم جامعه ما امری عادی شده است. در این مورد با توجه به اینکه همسر اول مشکلی از نظر کلی و شرایط معمول ندارد و فقط طبع تنوع طلب فرد او را به این سو، سوق میدهد.
شما در خیلی از مکانها و کشورهای دنیا این تنوع طلبی را به این شدت نخواهید یافت. استرس سبک زندگی تیپ شخصیتی A ، توجیهی است بر این موضوع. یعنی امروزه درصدی از مردم ما به دلایل بودن در تیپ شخصیتی A ، این خصوصیات را نشان میدهند. اینان بیقرارند، عجول و تند در رفتار هستند. زندگی بدون کیفیت داشته و خیلی سریع از لوازم و امکانات خود زده میشوند. بیقرارند، کم تحمل بوده، یکسره خود را با دیگران مقایسه میکنند، دنیا را عرصه رقابت میدانند. در آن واحد چند کار انجام میدهند، از انجام امور زندگی لذت نمیبرند. بلند پرواز و کمالگرا به صورت افراطی هستند.
زندگیشان کیفیت نداشته و فقط انجام وظیفه میکنند. دیگران برایشان خیلی مهم هستند. اعتماد به نفس پائین داشته و مستعد بیماریهای قلبی عروقی، آسم، درد معده، ریزش مو و امثالهم هستند.
عوارض تعدد زوجات از دیدگاه روانشناختی
شاید به دید خیلی از افراد که از بیرون به موضوع تعدد زوجات نگاه میکنند این عمل یعنی تعدد زوجات جالب و توام با لذت باشد. اما واقعیات موجود در جامعه ما و همچنین تجربیات کلینیکی در دفاتر مشاوره، گویای حقیقتی است که خیلی از افراد با آن نا آشنا هستند. هنوز این عمل به دلایل عرفی در جامعه ما مورد قبول قرار نگرفته است. در کشور ما ملاکهای کنترل رفتار و یا ویژگی یک رفتار سالم از سه بعد یعنی بعد شرعی، قانونی و عرفی مورد ارزیابی قرار میگیرند. شاید قانون راهکارهایی را برای این کار مشخص کرده است و همچنین شرع مجوز این عمل را برای عدهای فراهم آورده باشد، ولی عرف جامعه با این مسئله کاملا مخالف است و کسی که به طرف تعدد زوجات میرود را به دید ناخوشایند نگاه کرده و انواع بر چسبها را به وی میزند.
این عدم پذیرش جامعه خود دلیلی است بر ایجاد استرس در زندگی فرد. فرض کنید شما قصد انجام یک کار را دارید. اگر این کار با سه محور کنترلی جامعه که در بالا ذکر شده هماهنگی داشته باشد، جامعه تائیدی بر این انجام کار خواهد نمود و نه تنها هیچگونه استرسی را برای شما به وجود نخواهد آورد، بلکه شما را در انجام این عمل که طبق عرف، شرع و قانون است، یاری خواهد کرد.
زمانی که فردی دست به انتخاب همسر برای دومین بار میزند و او دلیلی قانع کننده شرعی و عرفی و قانونی برای این کار ندارد، جامعه این رفتار را تائید نمیکند. او مجبور است تا مدتها این رفتار را پنهان کند. این پنهان کاری و انجام رفتارهایی بدور از انظار و همچنین ترس از آشکار کردن این رفتار، برای فرد تولید استرس میکند. او به ظاهر خود را موفق تلقی میکند ولی غافل از اینکه این مخالف عرف عمل نمودن او را از انجام رفتارهای عادی قبلی خود هم، محروم میکند.
به زبان سادهتر اینکه وقتی فردی مدتی با استرس و هیجان منفی زندگی کند و یکسره در این فکر باشد که نکند این کار و این عمل آشکار شود و دیگران از این عمل غیر عرفی مطلع شوند، کیفیت زندگی وی را کم خواهد کرد. به طور مثال رفتار جنسی با همسر دوم که در بسیاری از مواقع غیر عرفی است، اگر انجام شود که اکثراً طبق گزارشها به صورت با استرس و بدون کیفیت است و یا حداقل با استرس صورت میگیرد (نسبت به انجام رفتار جنسی با همسر اول ) باعث میشود که فرد مثلاً یک رفتار جنسی ناخوشایند و همچنین با اختلال در کارکرد جنسی همراه باشد. زودانزالی یکی از عواملی است که دامن گیر مرد شده و در بین مراجعین به دفاتر مشاوره این موضوع دیده میشود.
کند شدن رفتار و اعمال زندگی به دلیل اشتغالات فکری بعد از همسر گزینی، اختلالات فاحشی در سطح کارکردهای معمولی فرد، به وجود خواهد آورد. از زندگی با کیفیت دیگر خبری نیست . دروغ گفتنهای فراوان و پنهان کاریهای زیاد در رفتار فرد عاملی است که دیگران را به شک و تردید وا میدارد. حساسیت های زیاد را در همسر اول به وجود میآورد. همسر اول با کمترین شک و تردید دچار سوء ظن به مرد شده و افکار وی را مدتها مشغول این قضیه خواهد نمود.
از بین رفتن وجه و اعتبار مرد در بین فرزندان و همسر اول و خانواده، موردی است که به مراتب گزارش میشود. پدر جایگاه ارزشی خود را در خانه از دست میدهد. وقتی به دختر خود میگوید که «دخترم تو مراقب کسانی باش که میخواهند به دلایل هوسرانی به تو نزدیک شوند و غیره» مسلماً این دختر پذیرای این صحبتها نیست چرا که رطب خورده منع رطب کی کند. پدری که خود به دلیل هوسرانی تن به ازدواج دوم داده است نمیتواند دخترش را از خطرات افکار هوسرانانه دیگران باز دارد.
اختلال در خواب، اختلال در خوردن، بیقراری، تپش قلب شدید، رانندگی با شتاب و به همراه پرخاشگری و در نهایت کم بودن کیفیت در زندگی نتیجه یک ازدواج مجدد برای بسیاری از مردم است. از هم پاشیدن سیستم خانواده، استرس و نگرانی و اضطراب که در بین کودکان خانواده دیده میشود و همچنین فرار دختران و پسران از سیستم گرم خانواده نتیجه دیگری از این عمل میباشد.
ورشکستگی مالی، از بین رفتن اعتبار و آبروی مرد در محل کار و بین همکاران، به وجود آمدن دید غیر خوشایند نسبت به فرد تجدید فراش کرده از سوی همکاران در اداره و یا بین همکاران بیرون از اداره از عوامل سوء این عمل خواهد بود.
توصیه های قابل ذکر
به نظر میرسد زمانی که مشکلی در خانواده به وجود میآید میتوان مشکل پیش آمده را با ریش سفیدان خانواده که همان مشاوران قدیمی و یا با مشاوران جدید که همیشه در دسترس هستند، مطرح نمود . قطعا راه حلهای لازم ارائه خواهد شد. در بعد مسائل جنسی، تکنیکهای لازم بکار گرفته خواهد شد تا مشکل حل شود. تنوع طلبی آشفته فرد بعد از اصلاح سبک زندگی از رفتارهای پر استرس به رفتارهای بدون استرس و یا با حداقل استرس، اصلاح خواهد شد. قبل از هر اقدامی جهت تعدد زوجات یا انتخاب همسر جدید با مشاوران، مشورت کنید تا از عواقب سوء آن مطلع شوید.
داستانی را ذکر میکنند که فکر میکنم نقل آن خالی از پند و اندرز نیست. میگویند در زمان قدیم شاه عباس شبها ملبس به لباس دراویش در قهوه خانهها و مراکز تجمع مردم حاضر میشد و از این طریق از اوضاع سیاسی و اجتماعی اخباری کسب میکرد و امور مملکت را کنترل میکرد.
یک شب به صورت اتفاقی در حال گشت و گذار در یک قهوهخانه به سه نفر که سخت مشغول گفتن خاطرات و آرزوهای خود بودند برخورد کرد. یکی از این افراد گفت که من آرزوئی ندارم جز اینکه در ظرف مخصوص شاه عباس یک وعده غذای خوب بخورم. دومی گفت که من در عمرم آرزوئی ندارم جز اینکه با اسب شاه عباس یک مرتبه دور کاخ شاه اسب سواری کنم. نفر سوم گفت من در دنیا آرزوئی ندارم جز اینکه یک شب کنار همسر شاه عباس، شب را به صبح برسانم. شاه عباس آن سه مرد را شناسایی و فردا به وزیر و افرادش دستور داد که این سه نفر را به کاخ بیاورند. برای نفر اول دستور داد که یک ظرف پر غذا کنند به این مرد بدهند تا به آرزوی دیرینهاش برسد. اجازه داد تا نفر دوم هم با اسب زیبا و منحصر به فردش به دور کاخ شاه عباس دوری بزند. نوبت که به فرد سوم رسید دستور داد چند تخم مرغ را آب پز نموده و به صورت ساده و چند تا را هم رنگ کنند و بیاورند. شاه عباس به مرد سوم گفت «تخممرغها را پوست بکن و بخور».
آن مرد تخممرغها را پوست کند و یکی بعد از دیگری خورد. شاه عباس از وی سئوال کرد که بین تخممرغهای ساده و تخممرغهای رنگ شده فرقی داشت؟ مرد جواب داد نه. دوباره سؤال کرد که آیا از خوردن تخممرغهای رنگی بیشتر از تخممرغهای ساده لذت بردی؟ مرد جواب داد که نه همه اینها شبیه به هم بودند و فقط تخممرغ بودند. شاه عباس به مرد گفت: که ای بدبخت و ای آدم ابله زن من و زن تو شبیه به همین تخممرغها هستند که فرقی با هم نمیکنند. زن من فقط رنگ و لعاب بیشتری نسبت به زن تو دارد. و میگویند که دستور داد مرد را برای مدتها در زندان نگه دارند و عنوان نمود که این آدمها باعث فساد میشوند و برای مملکت آفتزا هستند.
به اعتقاد مؤلف هنر در این است که انسانها تلاش کنند تا آنچه را که دارند به سوی کیفیت سوق دهند نه اینکه سعی در تعویض و یا انتخاب نمونه دیگر کنند. آرامش و آسایش روانی نعمتی است که به راحتی و با یک اقدام عجولانه و بدون توجه از دست میرود ولی در کسب مجدد آن باید بسیار تلاش نمود.
با امید به آنکه کلیه رفتارهایمان، ما را به سوی سلامت روان و آرامش روانی بدون استرس توام با کسب لذت سوق دهد.
نظرات شما عزیزان: